مرثيه اي بر ياد مرگ به قلم سید محیط حسینی کوهساری

مرگ از مقولات عجيبي است که همه انسان ها با آن سر و کار دارند، به قول قديمي ها دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد. بعضي ها اصلاً اعتقادي به مرگ ندارند، نه اين که ندانند که مي ميرند، مي دانند، ولي آنچنان غرق در خودپرستي شده اند که مرگ از يادشان رفته است. عده اي نيز هم خدا را مي خواهند و هم خرما را، يعني به معاد و مرگ و آخرت اعتقاد دارند ولي مظاهر دنيا و جذابيت هاي آن قلقلکشان مي دهد و مي خواهند کيف و کوفشان به راه باشد و يک جوري سر خويش شيره بمالند و بگويند توبه مي کنيم و همين يه دفعه است و جبر زمانه بوده و از اين جور حرف ها . اما گروه قليلي هر لحظه و هر آن، موتي برايشان حاصل مي شود و دم به دم خود را در تنگناي قبر و در حال پاسخگويي به نکير و منکر مي دانند و سکرات موت و احوالات برزخ، براي آنها تبديل به قصه هر روزه شده و زندگي آنها مالامال از ياد و ذکر خدا و عمل به دستورات الهي است .

222 اما به چه دليل اکثر انسان ها از مرگ مي هراسند و جدا شدن از دنيا و هول و هراس جان دادن و عذاب قبر، به بزرگ ترين تابوي زندگي آنان تبديل گشته است؟ از شاه کليدهاي سعادت دنيا و آخرت بصيرت و آگاهي مي باشد. البته بصيرتي راه گشا است که از دل ايمان و خداجويي بيرون آيد و گرنه فريب کاري و نفاق راهي جز سقوط در آتش ندارد. در طول تاريخ بشر، حاکمان و زورگويان و زرپرستان و ملاکين، از احساسات و عواطف ناب انسان ها استفاده نموده و سعي در پيشبرد اهداف دنيوي و شهواني خود داشته اند و به دين داري فردي انسان ها تا جايي که به منافع شان لطمه اي نمي زده، کاري نداشته و حتي سوء استفاده مي کردند ولي به محض اين که دين داري آنها با استثمارشان تضاد پيدا مي کرد از طرق مختلف به مقابله با آنها مي پرداخته اند. اسلام ناب محمدي و علوي، يعني عمل به دستورات الهي به تمامه. يعني اين که مومنان، هر چه را که خدا و امامان معصوم{از جانب خداوند} براي انسان تکليف کرده اند و هر چه را که از انجام آن نهي کرده اند، به نحو کامل پيروي نمايند، نه اين که تنها به آن چه عمل کند که با دنياي او و خواسته هاي او تزاحم پيدا نکند.
22222
مثل معروف آن امر به معروف و نهي از منکر است و معمولاً در جوامع اسلامي به فراموشي سپرده مي شود و علت اصلي ترک اين فريضه را هم نبود شرايط مي دانند در حالي که در جاهايي امر به معروف و نهي از منکر نمود عيني پيدا مي کند و خطراتي هم ندارد؛ همانند اين که فرد در خانواده و دوستان خود مي تواند اين فريضه را را انجام دهد؛ اما مشکل آن جا است که انسان ها نمي خواهند حتي کوچک ترين دافعه اي ايجاد نمايند تا مبادا ناراحتي و يا ضرري به آنها اصابت نمايد و خلاصه اين که حاضر نيست کمترين هزينه اي براي دين و آيين حقه بپردازند و در حديثي آمده است که بعضي از انسان ها اگر نماز را هم مخالف منافعشان بيابند به ترک آن اقدام مي نمايند. بالاخره اين که ياد مرگ خوب است. اگر انسان به يقين نرسد که هر لحظه ممکن است به جايگاهي برود که از شير مرغ تا جان آدميزاد را مي بايست حساب پس دهد، همين مقدار ترک گناه و عصيان هم نمي بود، چه اين که اين نفس سرکش را اگر وعيد عذاب و تنگي قبر و زقوم و بلا و هجران و فراق ندهي به آساني رام نمي شود. و لذاست که گفته اند اگر ساعتي يا روزي موعد رفتن فرا رسد چه واجبات انجام نشده اي و يا عصيان هاي ترک نکرده اي و دل هاي شکسته اي و قلب هاي ترک خورده اي و حقوق ادا نشده اي هنوزت باقيست …
سيد محيط حسيني کوهساري

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *