درسهایی ازقرآن /بهار و نوروز/استاد قرائتی
تاریخ انتشار خبر : ۹۳/۰۱/۳
خلاصه خبر : بسیاری از سفرها سفرهای غافلانه است. «وَكَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ»(یوسف/105) یعنی چه بسا نشانههایی كه در آسمانها و زمین است كه بشر از كنار آنها عبور میكند ولی از آنها غافل است. در قرآن شش مرتبه كلمه «سیروا» داریم. یعنی بگردید. اما برای دریافت حكمت بگردید.
بسم الله الرحمن الرحیم «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» روزهها، عبادتها، تلاشها، زحمتها قبول باشد. در آستانه بهار بحث ما دربارهی بهار خواهد بود. ما چند نكته را میخواستیم بگوییم. یكی راجع به ایران یكی راجع به بهار و یكی هم راجع به نوروز بود. چون مردم خیلی مسافرت میروند اما متاسفانه بسیاری از سفرها سفرهای غافلانه است. «وَكَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ»(یوسف/۱۰۵) یعنی چه بسا نشانههایی كه در آسمانها و زمین است كه بشر از كنار آنها عبور میكند ولی از آنها غافل است. در قرآن شش مرتبه كلمه «سیروا» داریم. یعنی بگردید. اما برای دریافت حكمت بگردید. معنایش این نیست كه تفریح نكنیم. اسلام میخواهد هیچ كس شیرجه الكی نرود. میگوید: شیرجه برو ولی قصد غسل جمعه هم بكن. نظر اسلام این است كه حرامش نكن. «لَا تَنسَ نَصِیبَكَ مِنْ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ»(قصص/۷۷) به قارون میفرماید: یادت نرود از دنیا استفاده بهینه بكنی. یكی از خصلتهای حضرت امام این بود كه به جای بفرما میگفت: بسم الله! این همان بفرما است ولی یك «الله» در آن هست. با سوت میشود طرف را تشویق كرد. با تكبیر هم میشود تشویق كرد. منتهی اینها هر دو صوتی هستند و ایجاد موج در فضا میكنند. یكی موجی است كه ذخیره قیامت میشود و یكی موجی است كه ذخیره قیامت نمیشود.
سفر آدابی دارد. اول اینكه نمازهایتان را اول وقت بخوانید. خود نماز رفع بلا میكند. اتصال به مبدأ غیبی است. نماز مسافر را بلد باشیم. كلمه «یمرون» به معنی مرور كردن است. انسان هزار و چهارصد سال پیش نمیتوانست كه بر آسمانها و زمین مرور كند. لذا علمای قدیم «یمرون» را «ینظرون» معنا میكردند و میگفتند: در آسمانها و زمین نشانه است كه بشر «ینظروا» یعنی نظر میكند. ولی الان با این امكاناتی كه هست «یمروا» معنای خودش را دارد. «فَلْیَنْظُرْ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ»(عبس/۲۴) به غذایی كه میخوری نگاه كن. این غذایی كه شما میخوری دیگران دارند؟ بچههای شما لباس شیك دارند. بچههای همسایه دارند؟ حلال است یا حرام است؟ چه دستهایی در كار رفته است تا این غذا درست شده است؟ نیرویی كه از این غذا میگیری در چه مسیری استفاده میكنی؟ حدیث داریم سر سفره هر چه طول بدهی جز عمر حساب نمیشود. ما خیلی بد زندگی میكنیم. ساندویچ را ایستاده میخوریم بعد آب میوه میخوریم. چون نیاز به جویدن ندارد و حال آنكه حدیث داریم دانههای انار را هم بخورید. هسته انار است كه مثل سنگ پا به دیواره معده كشیده میشود. حدیث داریم كه معده را جلا میدهد. ما برای اینكه به زحمت نیفتیم نارنگی و موز میخوریم. وقتی غذا میخورید حدیث داریم كه مثل برده غذا بخورید تواضع كنید. «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَیْفَ خُلِقَتْ»(غاشیة/۱۷) به خلقت شتر نگاه كن. یك نگاه عالمانه كرد. قانون جاذبه زمین را كشف كرد. نگاهها باید عالمانه باشد. پشت این نگاه باید عبرت باشد. گاهی نگاه سطحی است. یك خانمی یك ساعت با دستمال ساعت را پاك میكند. وقتی میگوییم: ساعت چند است؟ نمیداند یك ربع به آن نگاه میكند. آن نگاهها عالمانه نبود. به ما گفتهاند: وقتی قرآن میخوانید تدبر كنید. وقتی دنیا روی طبیعت عمیق شد توانست این همه اختراع و اكتشاف داشته باشد. قدیم میگفتند: نفت همین است كه در چراغ است. اما بعد كه عمیق شدیم از طریق علم پتروشیمی بیش از هزار مواد از نفت استخراج شد. خلاصه میخواهم بگویم كه طبیعت را ساده نگیرید. امام علی(ع) ملخ را میگیرد و به آن نگاه میكند. میگوید: ای ملخ ده تا حیوان در خلقت تو وجود دارد. سر تو مثل اسب است. پای تو مثل فلان حیوان است. یعنی نگاهی كه امام به ملخ میكند ما هنوز این نگاه را نكردهایم.
مرد حكیمی شتر ندیده بود. گفتند: حیوانی است كه میخوابد و بالای صد كیلو بار روی كمر آن میگذارند و بلند میشود. گفت: پس باید گردنش دراز باشد. گفتند: چطور؟ گفت: شما گفتید: خوابیده بار بلند میكند. حیوانی كه خوابیده بار را بلند كند نیاز به اهرم دارد. اهرم باید كج باشد و دراز باشد كه مثل اهرم عمل كند. ما گوسفند را ذبح و شتر را نحر میكنیم. نحر یعنی یك چیز تیزی را در گلویش میزنیم. حالا چرا گردن شتر را مثل گوسفند نمیبرند؟ چون قلب و گردن شتر فاصله دارد. اما گودی ته گردن به قلب او نزدیك است. گردن شتر مثل تنه درخت است. اگر خواسته باشیم ببریم هم پدر قصاب در میآید و هم شتر اذیت میشود. اسلام برای كوچكترین مسائل فرمول دارد. حالا چه كشف بشود و چه كشف نشود؟ كف پای شتر پهن است. چون در شن راه میرود اگر سُم داشته باشد، نمیتواند راه برود. چون تیغ میخورد آب دهان او حالت اسیدی دارد. دستگاه گوارش شتر با همه فرق میكند. «وَإِلَى السَّمَاءِ كَیْفَ رُفِعَتْ»(غاشیة/۱۸) از زیباییهای قرآن این است كه همه چیز را كنار هم میچسپاند. یعنی شتر را به آسمان میچسپاند. این عكسهایی كه از آسمان گرفتهاند تمام اینها زینت آسمان اول است. آسمان دوم هنوز دیده نشده است. از آسمان فیلم گرفته بودند. چیزهایی در فیلم دوم بود كه در فیلم اول نبوده است. تحلیل آن این است از زمانی كه خدا این ستاره را آفریده است تا تاریخ فیلم اول نور به دستگاه فیلم نرسیده بوده است. وقتی فیلم دوم را گرفتهایم تازه نور آن رسیده است. یعنی به قدری این هستی گسترش دارد كه با سرعت نور كه در چند ثانیه به زمین میرسد از زمان آفرینش این ستاره تا زمان فیلم برداری نور آن به دستگاه فیلم نرسیده است. حالا آدم میفهمد كه امام علی(ع) میفرماید: زمین نزد آسمان اول مثل یك حلقه است. نزدیك بیابان آسمان اول نسبت به آسمان دوم مثل یك حلقه است. در یك بیابان آسمان دوم نزد آسمان سوم مثل یك حلقه است. آسمان سوم نزد آسمان چهارم یك حلقه است. در یك بیابان یك حلقه یك چند هزارم میشود. ساده نگیریم. به آسمانها و زمین نگاه كنیم. بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین! دقت كنید. «المومن مراة المومن» مومن آینه مومن است. یعنی آینه زشتی را میگوید. خوبی هم میگوید. شما زشتی مردم را میگویی. خوبیهای آنها را هم بگو. آینه بی سر و صدا میگوید. تو هم اگر خواستی انتقاد كنی بی سر و صدا بگو. آینه مراعات پست و مقام را نمیكند، تو هم حرفت را بزن. آینه بزرگ نمیكند. مثل ذره بین نیست. تو هم عیب مردم را بزرگ نكن. آینه را اگر بزنی و بشكنی خوردههای آن هم میگوید كه اینجا سیاه است. مومن هم اگر شكنجهاش بكنی دست از حرفش برنمی دارد. آینه وقتی عیب را میگوید كه خودش گرد زده نباشد. تو خودت وقتی حرف بزن كه این عیب را نداشته باشی. بیست و شش تا نكته در این حدیث است. به چیزها ساده نگاه نكنید. دارید به مسافرت میروید. به زمین نگاه كنید. چقدر زمین خوب است. زمین سخاوت دارد. یك دانه را میگیرد یك خوشه میدهد. زمین خیلی هم كتمان میكند. هرچه آب آشغال است در خودش كتمان میكند. مردهها و آلودگیها همه را در خودش پنهان میكند. آنچه جلوه میدهد به گل و سبزی میدهد. یعنی زباله میگیرد و زلال میدهد. تواضع میكند. رنگ آن، شكل آن، سنگهای آن! من در یك موزهای در اتریش هجده هزار سنگ را شمردم. بعد میگفتند: بیش از اینهاست. دهها هزار رنگ داشتند. ساده نگاه نكنید. یك مقداری با عمق به طبیعت نگاه كنید. «وَإِلَى الْأَرْضِ كَیْفَ سُطِحَتْ»(غاشیة/۲۰) رنگ زمین نجیب است. هر رنگی بود چشم را اذیت میكرد. نقش كوهها خیلی مهم است. داروهای گیاهی از كوه هاست. جلوگیری از بادهای تند از كوه هاست. زلزله و گداختگی زمین كه دائماً میخواهد زمین را متزلزل كند كوهها آنرا نگه داشتهاند. بیش از آن مقداری كه از كوه بیرون است بیشتر از آن در زمین است. مثل میخ كه یكی دو میلی متر آن بیرون است و بیشتر آن درون است. در عمق زمین این كوهها مثل شبكه به هم وصل است. «وَإِلَى الْجِبَالِ كَیْفَ نُصِبَتْ»(غاشیة/۱۹) از طبیعت درس توحید بگیریم. «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(بقرة/۲۱) بنده خدا باشید. برای اینكه ما خدا را بشناسیم سه منبع هست. آفرینش خودتان «الَّذِی خَلَقَكُمْ» تاریخ گذشتگان «وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ» خداوند در تاریخ چه كرده است؟ بینی چه عزیزهایی را به خاك مالیده است؟ چه ذلیلهایی را بلند كرده است؟ بعد میگوید: «الَّذِی جَعَلَ لَكُمْ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءًَ»(بقرة/۲۲) بعد میگوید: در آسمان و زمین و طبیعت! بعد هم میگوید: «وَإِنْ كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا»(بقرة/۲۳) بعد میگوید: وحی! میگوید: تو باید بنده خدا باشی. اول فكر در آفرینش، دوم فكر در تاریخ، سوم فكر در طبیعت، چهارم دقت در آیات قرآن، اینها منابع شناخت است. حدیث داریم بهار را كه میبینید بهار پیش شما زنده بشود. چطور باران آمد و زمین مرده دوباره زنده شد. بعد میگوید: «وَاللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ»(فاطر/۹) ما باد فرستادیم. بادها ابرها را حركت داد. ابرها بالا رفتند. بالای زمین مرده باران بارید. زمین مرده را با آب باران زنده كردیم. بعد میگوید: «كَذَلِكَ النُّشُورُ» قیامت هم همینطور است. از بهار اگر شبهه راجع به معاد دارید حل كنید. راجع به معاد حرف حساب شما چیست؟ ما اگر مردیم چطور دوباره زنده میشویم؟ نگاه كن هر درخت و هر شاخه و هر برگی را میبینی كه زنده میشود و دوباره و میمیرد. «وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ كُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ»(حجر/۱۹) زمین را گسترش دادیم. كوه را روی آن قرار دادیم. هر گیاهی را جفت قرار دادیم. نر و مادگی فقط برای خرما نیست. هر گیاهی نر و ماده دارد. بعد میگوید: «تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ»(ق/۸) بصیرت داری یا سكوت میكنی و میگذری؟ البته كسی كه میخواهد انابه كند. كسی كه میخواهد درس بگیرد با دقت نگاه میكند. یك نفر از من پرسید: چطور دانشمندانی خدا را قبول ندارند با اینكه كار اینها تحقیق در طبیعت است؟ گفتم: آدم به شرطی خدا را قبول دارد كه بخواهد از طبیعت درس خداشناسی بگیرد. مثلاً كسی كه آینه فروش است میبینی كه یقهاش را نبسته است. هزار بار در آینه نگاه میكند اما شب كه به خانه میرود، میبینی كه یقهاش را درست نكرده است. اما شما تا میروی و میگذری یك نگاه میكنی و فوراً یقهات را صاف میكنی. چرا شما با یك نگاه یقهات را صاف كردی و آن آینه فروش صبح تا شام نگاه كرد و یقهاش را صاف نكرد؟ چون او از نگاه نمیخواست صاف كند. شما از نگاه میخواستی صاف كنی. ایرانی اگر بخواهد دست به ابتكار بزند، ابتكار دارد. ایرانیهایی كه مبتكر نیستند نخواستهاند كه مبتكر باشند. ممكن است یك كسی در یك رشته مبتكر نباشد، اما در یك رشتهی دیگر میتواند مبتكر باشد. اینهایی كه مبتكر هستند خیلی هم نابغه نیستند. این داروین خیلی هم نابغه نیست. در دو تا دانشكده رفوزه شد. در پزشكی و كشیشی هم رفوزه شد. مایوس شد و دنبال رشته علوم طبیعی رفت و موفق شد. حالا كار نداریم كه نظریاتش چقدر درست است؟ بنده كه الان پانزده سال است در تلویزیون بلبل زبانی میكنم در یك روستا رفتم. مردم آنجا من را بیرون كردند. یعنی به امام جمعه آن شهر نامه نوشتند كه ما ایشان را نمیخواهیم. چون گفتند: روضه حضرت عباس بخوان من هم بلد نبودم كه بخوانم. هرچه گفتند: من كتاب برمی داشتم و حدیث میخواندم. حدیث داریم بازاریها اگر در دو رشته شكست خوردید، نگویید: شانس ما بد است. شغلت را عوض كن. خوب میشود. ورشكست كسی است كه سرنخ استعداد خودش را كشف نكرده باشد. امام علی(ع) یك روز دید هدیهای برای او آوردهاند. فرمود: این چیست؟ گفتند: امروز عید نوروز است و ایرانیها یك عید ملی دارند. امام یك لبخندی زد و فرمود: ای كاش هر روز عید نوروز بود. عید نوروز عید طبیعت است. عید ملی است. كارهایی كه میشود كارهای خوبی است. صله رحم خیلی خوب است. اما حیف كه درختها بشكافند اما انسانها نشكافند. حیف كه شب عید لباسهای بچههای ما نو باشد و بچههایی از خانوادههایی باشند كه لباس نداشته باشند. سعی كنید شادیها را تقسیم كنیم.
اسلام به عنوان یك قطب مطرح است. ما تنها كشوری هستیم كه آمریكا را خوار كردیم. افتخار میكنیم كه ایرانی هستیم و افتخار میكنیم كه مسلمان هستیم. حیف كه سه تا عیب داریم. یكی اینكه حال درس خواندن نداریم. حال تحقیق نداریم. ساندویچ فروشی از كتابفروشی زیادتر است. یكی هم اینكه حال كار كردن نداریم. حال عبادت هم نداریم. این مثلث از ما خراب است. اگر این سه مشكل حل بشود ما تمام امتیازات كره زمین را از همه نظر داریم.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»


























