به یاد محمدفتح اللهی حنظله سرداران شهید نکا

به یاد سردار شهید محمد فتح اللهی [ به بهانه برگزاری شب خاطره برای آن شهید در شب جمعه در مسجد روستای کوهسارکنده
مسجد روستا، مملو از اقوام و مردم و دوستان آن شهید بود و همه نگاه ها به مداح می باشد که با لحنی حزین و دردناک می خواند: محمد فتح اللهی رشید گشته در فاو این جوان شهید پاسدار قهرمان شد به خاک و خون تپان و صدای گریه و آه و حسرت است که از فقدان آن جوان رشید به گوش می رسد و لذاست که آقای سلطانی(فرمانده سپاه وقت شهرستان نکا) می گوید: از دلایل انتخاب ایشان به عنوان محافظ نماینده مجلس خبرگان وقت مازندران، علاوه بر امانتداری، قد رشید و رعنای ایشان بود و انصافا خیلی خوب خود را نشان دادند. شهید اغلب اوقات متبسم بودند و حتی در شرایط سخت نیز تبسم از لبانشان جدا نمی شد ولی در عملیات ها و وظایف محوله بسیار جدی و جسور بودند،
حجه الاسلام محمدی لائینی امام جمعه محترم نکا در اذین جلسه گفت: در منطقه ی فاو ایشان را دیدم و با موتور به سمت مقر رفتیم ودر بین راه به علت پرتاب زیاد خمپاره، ایشان با سرعت می رفتند تا خمپاره های دشمن به ما اصابت نکند و در حال حرکت پایم به لوله ای خورد و به ایشان به شوخی گفتم اگر خمپاره ها ما را نکشد سرعت موتور شما ما را می کشد.
همرزم دیگرشهید آقای حجازیان بیان می کنند که شب آخر با هم بودند و شهید فتح اللهی بدون این که شام میل کنند با شهید هاشمی نسب به شناسایی رفتند
آقای بابویه نیز می گویند شهید به ما می گفت :سخت ترین جاها برای عملیات را به ما بدهید و در عین حال تقید خاصی به انجام واجبات داشتند که آقای علی جمشیدی می گویند حتی در عروسی شهید زمانی که متوجه شدند هنگام ادای نماز است بدون این که کسی متوجه شود رفتند و وضو گرفتند و نمازشان را سر وقت ادا نمودند و در عروسی خود راضی نشدند لباس سپاهی را از تن در بیاورند چرا که شهدا از روی عقیده و هدف به جنگیدن می پرداخته اند. فراقش آنقدر برای دوستانش سخت و جانکاه بود که همرزم شهید آقای غفاری می گوید با این که برادر بنده را سوزاندند و چند تن از پسر عمو هایم به درجه رفیع شهادت رسیدند اما برای شهید فتح اللهی سه روز و سه شب غذا نخوردم و نخوابیدم. آقای بابویه از لحظات شهادت این گونه می گوید که در شب جمعه ای برای عملیات و شناسایی با هم می رفتیم به سمت جلو و من راننده ماشین بودم در بین راه شهید هاشمی نسب گفتند قاسم آقا از ماشین پیاده شو خودم می خواهم رانندگی کنم و اصرار بنده سودی نبخشید و ایشان و شهید فتح اللهی سوار بر ماشین شده و راهی شدند و هنوز چند دقیقه نگذشته بود که یکی از خمپاره های دشمن به ماشین آنها برخورد کرد و ماشین شد پر از دود و آتش و زمانی که به نزدیک ماشین رفتم همه به لقاء الله پیوسته بودند. سردار شهید محمد فتح اللهی معاون تیپ مهندسی رزمی جواد الایمه(ع) مازندران با آن چهره زیبا و علی اکبر گون خویش از جمله شهدایی بود که با این که هنوز چندی از عروسیش نگذشته بود حنظله وار پا به عرصه نبرد نهاد و به عروج الهی نایل شد و تنها فرزند و یادگارش نیز چند ماه بعد از شهادتش به دنیا آمد.
شهدا رفتند تا بمانیم و تا ایران، ایران بماند،یاد و خاطره شهید محمد فتح اللهی و هشت شهید دیگر روستای کوهسارکنده گرامی باد. سید محیط حسینی کوهساری

دیدگاه های این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *