رزمندگان دفاع مقدس شگفتي سازان عرصه نظامي
تاریخ انتشار خبر : ۹۲/۰۷/۲
بعد از حضور در فاو در ارتباط با کاری رفتیم کره ی شمالی.آنجا افسران عالی رتبه ی کره ی شمالی به هیچ عنوان كه ما توانستیم مستقلاً فاو را فتح کنیم را نمی پذیرفتند، می گفتند یکی از کشورهای بزرگ به شما کمک کرده که از رودخانه ی اروند رود که هزار متر عرض دارد و با این وضعیت جزر و مد بالایی که دارد عبور کنید چون می دانستند ما از آنها کلاشینکف و امکانات می خریدیم به آقای رفیق دوست گفته بود شما تا روزی که از من چیزی می خرید وابسته اید تنها چیزی که توانست از حرف ما وگروه ما که آنجا بودیم دفاع کند و حرف ما را بپذیرند و به اثبات برساند فیلمی بود که با خود برده بودیم و دیدند چگونه مردان غواص ما، این افراد که با سنین مختلف پیر و جوان حضور پیدا کرده بودند و رفتند این سیم خاردارهای کنار اروند رود را قیچی کردند و معابر را باز می کردند و جلو می رفتند و عراقیها آنها را بعضاً می زدند آنجا سر تعظیم فرود آوردند. كيم ايل سونگ فقید پدر رهبر اخیر کره ی شمالی گفت: سلام مرا به پیر جماران برسانید که این مرد بزرگیست – مریض بود غده ای کنار گردنش بود- گفت بگويید اگر من مشکل نداشتم حتماً به دیدارش می آمدم. یک ماركسیست که کمونیست بود و کشورش هم سوسیالیست با این نگاه به امام(س) توجه می کردند لذا این رزمندگان عزیز توانستند برای شما خواهران محترمه و برادران عزیز افتخار بیافرینند و قطع و یقین بدانید اگه شما دلتان با آنها باشد در تمام نبردهای آنها مشارکت داشتید و آنها هم دلشان با شماست و این دعوتی که از شما کردند مي خواهند شما را در مسیر طهارت ببرند و این اتفاق، اتفاق بسیار مبارکی ست و به شما تبریک عرض می کنم و بروید و یک سفرنامه بسیار خوبی را برای زندگیتان رقم بزنید و آینده ی خودتان را با شهداء گره بزنید و یک افق بسیار بلند و روشنی را از شما شاهد باشیم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ۲۰ سال دیگر انقلاب مال شماست ما می رویم عمرمان تمام می شود. این انقلاب را باید شما پاسداری و حفظ کنید به لطف خدا توفیقات زیادی داشتیم و حالا مشکلاتی هم هست در جامعه ما امیدواریم با دست پرتوان و مبارک شما انقلاب پرچمش به دست آن صاحب اصلی برسد تا همه ی شما در زیر لوای آن امام همام سربازی خود را به نحو احسن انجام دهید.
نوشته شده در چهارشنبه ششم مهر ۱۳۹۰ساعت ۱۱:۱۳ توسط شکوفه اسفندیاری| نظر بدهيد |
مقايسه ياران و نيروهاي رزمنده امام خميني(س) در دفاع مقدس با نيروهاي مبارز ائمه معصومين(ع)
معاویه که بود؟ فکر نکنید معاویه فقط در مصر بود، اسلام آن روز را در نظر بگیرید. هند، آفریقا، تمام کشورها هر چند مسلمان نبودند در اختیار اسلام بودند و معاویه به عنوان خلیفه مسلمین در شام نشسته بود و برای كسب درآمد اقتصادی خودش بت مي ساخت و به هندوستان صادر می کرد. تاریخ را بخوانید این خلیفه مسلمین بود.
در لحظات پایانی سرفتنه و رها کردن سرفتنه، سربازانی که کنار علی (ع) قرار گرفتند، اطراف امام را احاطهمي كنند و هجوم می بردند که یا بگو مالک برگردد یا تو را می کشیم، با همان طرح عمر و عاص که قرآن را برسر نیزه کردند قرآن را نشناختند و امام علی (ع) در آن شرایط باقی ماند و می بینیم در جنگ صفین و در پایان آن آقا امیر المومنین(ع) می فرماید: أين عمار، أین ذوشهادتین؟ أين ابن تيهان؟ در میان کشته های سپاهش مي گردد و فریاد می زند، برادران من كجايند. حاملین قرآن، حافظین قرآن، مجریان قرآن کجايند؟ بعد خودش جواب خودش را می دهد که می دانم سران شما را به سوی آن پسر فجاری که در شام نشسته است بردند. نوف بکالی می گويد (در نهج البلاغه هست) امام علی (ع) سیلی محکمی بر خودش زد و محاسن خود را گرفت و با حالتی نگران کننده شروع کرد به گریه کردن. این هم یک فضایی در رابطه با امیر المومنین (ع) که قابل بررسی است که دنبال چه بودند.
در عصر امام حسن (ع) هم همينطور بودند.امام حسن(ع) را خواستند اسیر کنند. در نتیجه در حین نماز سجاده را از زیر پای امام حسن (ع) کشیدند و همین یاران با یک وسیله تیزی بدن مبارکش را مجروح کردند. بعد می رسیم به سربازان خودمان و بعد می رسیم به کربلای امام حسین (ع). در کربلای امام حسین(ع) یارانی که در کنار ايشان بودند، امام معصوم خود را در کنار خود می دیدند با آن قدرت ولایی امام حسین (ع) و آنچه كه ما در روایات می خوانیم، انگشتان ولایی را باز کرد و فرمود شما یاران من جایگاه خود را در بهشت ببنید، جای خودشان را دیدند. یعنی یاران امام حسین (ع) به دنبال این بودند لحظه شهادت خود را ببينند و از این وضعیتی که بسیار سهمگین و سخت است رهایی پیدا کنند و در جایگاهی که در بهشت برايشان در نظر گرفته شده بود قرار گيرند و دیدند همسایگاني در آنجا هستند. لذا در کنار امام حسین (ع) باشد، قول بهشت به تو داده شود، جایگاه خود را دیده باشی، جنگ کردن برای اینچنین آدمی ساده است، آسان است، چون انتخاب درست انجام شده، در میدان و معرکه برای او يقين صورت می گیرد و هیچوقت هم دنبال این نبودند که کسی به کمک آنها بیايد. حسین جان كسي به کمک ما بیايد، برای خودشان تصمیم گرفتند در این مسیر گام بردارند. و امروز شما می خواهید در کربلاهای ایران حضور پیدا کنید چه کسانی در مقابل شما در آنجا آثارشان وجود دارد با تعقل و بصیرت درونی می توان با اینها ارتباط برقرار کنید بدون هر مبالغه، مباهنه و غلوی بخواهیم کرده باشیم جزو غالیان باشیم بخواهیم حرفی بزنیم. نه، بحث روحیست، معنویست. یك لحظه آنجا در میان جماعت خلوت بکنید می توانید با شهدا ارتباط برقرار کنید. خیلی افراد ارتباط برقرار کردند حالا شاید بعضی بخواهند بازي در بیاورند، می شود امتحان کرد که واقعیت می گويد یا اشتباه. اما کسانی که در کنار این صحنه ها جنگیدند هیچوقت سربازان، بسیجیان یا نیروهای مسلحی که در جبهه جنگ بودند و نیروهای مردمی هیچوقت از امام(س) طلب نیرو نکردند، هیچ وقت از امام طلب سلاح نکردند، هیچ وقت امام معصوم(ع) را حسب ظاهر در کنار خودشان ندیدند حتی هیچوقت این درخواست را نکردند که بروند گاهاً امام(س) را ببینند می گفتند ما زمانی باید امام(س) را ببنیم که پیروزی را با خودمان به ارمغان بیاوریم يا شهادت یا پیروزی. عمدتاً بعد از شهادت در وصیت نامه هم می نوشتند که ما آرزو داشتیم امام(س) را پس از پیروزی ببنیم، سلام ما را به این بزرگ مرد در جماران برسانید. و اینها رزمندگان جبهه ها بودند. خدا توفیق داد و ما مدتی در کنار اینها مأنوس بودیم و لمس کردیم. نه به شوق بهشت جنگیدند و نه از خوف جهنم، فقط به عشق لقاء الله مبارزه كردند و امروز توفیق پیدا کردند و جوانانی که شاید هیچ قرابتی نسبی با اینها ندارند با یک اشتیاق و جذبه ای در میادین و جبهه های حق عليه باطل حضور پیدا می کنند و آن صحنه ها را در ذهن خود تصور می کنند و ارتباط روحی با رزمندگان پیدا می کنند، علتش چیست؟
علتش کجاست؟ اینها را باید علت یابی کنیم که این در نوشته های شما اگر بتوانید از همین لحظات شروع کنید و بنویسید كه چه اتفاقی افتاده و چگونه با روح و روان حضور پیدا می کنید، می توانید در پایان مباحثی که یادداشت می کنید نتیجه مطلوبی بگیرید و نتایج خوبی هم برای دیگران داشته باشد. فقط یک سفر تفریحي با یک فرصت سوزي یا گردش در مناطق عملیاتی نیست یا برویم حرفی را از یک راوی بشنویم، حالا درست یا غلط بشنویم.
نا گفته های دفع مقدس



























خیلی عالی بود.
خوب بود
اصلا
خوب بود
عالی بود
عالی بود
متشکرم خوب بود.
عالی
خیلی بدددددددددددددددددددددددبود
خوب که خودم میدونی خری
خوووووووووووووووووووووووببببببببببب
بی مزه بود.
باهات موافقم.
خیلی بد بود.
از نظر شما هیچ چیز درمورد دفاع مقدس بد نیست
به درد نخور بود
به درد نخور بود خلاصه بنویس افتاد