شورا و مشورت از منظر دین مبین اسلام
تاریخ انتشار خبر : ۹۲/۰۱/۷
مشورت و واژههاي مترادف آن از ماده شور و در لغت از شار، «شارالعسل» به معناي بيرون آوردن عسل ناب از کندو گرفته شدهاست[۱] و در اصطلاح برخورداري از همفکري در کارها و رأي تخصصي خردمندان براي انتخاب اصلح است.[۲] زيرا مشاوره موجب رهنمون شدن به سوي بهترين انديشه و محکمترين نظر و دور ماندن از خودپسندي و خودرأيي است که گاه شكستهاي جبران ناپذير رادرپيدارد.
پيامبر(ص) با وجود وحي، برخورداري از عصمت و قواي کامل عقلاني، بر اساس تعاليم قرآن کريم، همواره در تمام امور به جزاحكام شرعي با ياران خويش رايزني ميكرد و بهترين راه را برميگزيد.[۳] بدان سبب که مسلمانان نيز به اين سنت روي آورده[۴] در زندگي شيوه خردمندان را در پيش گيرند تا از فرو غلطيدن در دام استبداد و خود رأيي که سرانجامش سقوط و تباهي است،[۵] بپرهيزند.
پيامبر (ص) در اينباره ميفرمايد: «هرگاه زمامدارانتان خودسر، توانگرانتان بخيل و امورتان بر مشورت برگزار نشد، زير زمين براي شما بهتر از روي زمين خواهد بود».[۶]
۲) مسلمانان، حتي آنها که از انديشه و قواي عقلاني برتر برخوردارند، به مشورت نيازمندند و بايد اين سيره را پس از آنحضرت به کار گيرند و از نتايج مطلوب آن برخوردار شوند و زندگي را براساس آن بنيان نهند.
رايزني با مردم و توجه به ديدگاههاي آنان نه تنها موجب دوري از استبداد ميگردد، بلکه بهرهگيري از تواناييها و کسب آرا و انديشه هاي متقن را در پي دارد.
ويژگيهاي شوراي اسلامي از ديدگاه پيامبر(ص)
قرآن کريم خطاب به پيامبر(ص) ميفرمايد: «در تصميمات خود با آنان به مشورت بپرداز، و چون تصميم گرفتي بر خدا توکل کن، زيرا خداوند توکّل کنندگان را دوست دارد[۷] و در آيهاي ديگر مشورت را از خصايص مهم مؤمنان دانسته و از آن در كنار نماز و انفاق ياد كرده[۸] و
فوايد مشورت از ديدگاه اسلام :
۱- موجب رشد و آگاهي مشورت كننده نسبت به موضوع مورد مشاوره ميشود.
۲- حل مشكلات با هزينههاي مادّي و معنوي كمتر و در زمان كوتاه تر امكان پذير خواهد بود.
۳- كسب مهارتهاي جديد و شيوه به كارگيري آن.
۴- جلوگيري از گمراهي و شکست: کسي که از نظرات و افکار ديگران بهره گيرد، موارد و مکانهاي لغزش و اشتباه را ميشناسد
۵- ايجاد مسؤليتپذيري در تمامي آحاد مردم نسبت به حل مشکلات اجتماعي: «مشورت با مردم آنان را به تفکر و دقت در امور واداشته، جامعه را از گرفتار شدن در جمود فکري و بيتفاوتي بازداشته و رسيدن به بهترين راه حلها را امکانپذير ميکند». از اينرو مشورت را باب رحمت، مفتاح و برکت ناميدهاند.[۹]
ويژگيهاي مشاور از ديدگاه اسلام:
اگر چه مشورت در امور راه گشاي مشكلات بسياري است؛ اما اگر مشاور صلاحيتهاي لازم را دارا نباشد، نه تنها مشورت كننده بهرهاي از آن نخواهد برد، بلكه زيانهاي آن بيش از منفعتش خواهد بود. پيامبر در صلح «حديبيه» بر خلاف افکار عمومي يارانش که با اصل صلح و برخي از مفاد آن مخالفت بودند با مشرکان پيمان صلح بست و اعتراض صحابه را ناديده گرفت. گذشت زمان نيز ثابت کرد که عمل پيامبر(ص) به نفع مسلمانان بوده است.[۱۰]
از اينرو اسلام، ويژگيهايي براي مشاور برميشمرد تا مشورت ثمربخش باشد:
۱- خدا ترسي: وجود اين خصلت در مشاور او را مورد اعتماد قرار داده و از طرح راههايي كه خشنودي خدا در آن نيست و يا در نظر گرفتن منافع خويش برحذر باشد و از سر نيك انديشي و خيرخواهي او را راهنمايي كند.
امام صادق(ع) در اين باره به سفيان ثوري ميفرمايد: «در كار خويش با كساني مشورت كن كه پرواي الهي دارند».[۱۱]
۲- تجربه: مشاور ميبايست در زمينه مورد مشورت، تجربه كافي، توانايي درك و تحليل مشكل را داشته و با استفاده از تجارب گذشتگان، راه حلهاي مناسب با شرايط زماني و مكاني مشورت كننده به او ارائه دهد و به فرموده علي(ع)؛ خداوندان انديشه و خرد و تجربه و دورانديشي بهترين افراد براي مشورتاند.[۱۲]
۳- علم و آگاهي: ژرف انديش و واقعنگر و با روحيات مشورت كننده آشنا باشد و با احاطه كافي بر ابعاد گوناگون مشکلات وي و ارائه آگاهيهاي نظري و عملي، بهترين راه حل را به مشورت کننده پيشنهاد کند.
۴- مشاور بايد عاقل و آزاد انديش باشد. همچنان که پيامبر(ص) ميفرمايد: با انسان عاقل مشورت كنيد و از نظرش سرپيچي نكنيد كه پشيمان خواهيد شد.[۱۳]
وظايف مشاور از ديدگاه پيامبر(ص)
۱- متعهد و رازدار باشد و اطلاعات به دست آمده را براي غير كتمان كند.
علي(ع) در اين مورد مي فرمايد: «هر مسلماني در مشاوره خيانت ورزد، از او بيزاري مي جويم».[۱۴]
۲- از سستي و كاهلي در امر مشاوره دوري كند و واقع بينانه مشكل را مورد بررسي قرار دهد.
۳- از سلامت نسبي و همه جانبه برخوردار و همكاري صميمانه و صادقانهاي با مشورت كننده داشته باشد.
امام على(ع)مشورت با سه گروه را منع ميکند:
«لا تدخلن فى مشورتك بخيلا يعدل بك عن الفضل و يعدك الفقر؛ و لا جبانا يضعفك عن الامور؛ و لا حريصا يزين لك الشره بالجور»
بخيل را در رأي زني خود در مياور که تو را از نيکو کاري بازگرداند و از درويشي ميترساند و نه ترسو را تا در کارها سستت نمايد ونه آزمند را تا حرص ستم را برايت بيارايد.[۱۵]
۴- اگر مشاور براي خود صلاحيت اظهار نظر قائل نيست، او را به كسي كه ميشناسد و مورد اطمينان اوست راهنمايي كند.[۱۶]
وظايف مشورت كننده:
۱- مشاور را به طور دقيق و كامل در جريان موضوع قرار دهد به گونهاي كه اطلاعات او به اندازه اطلاعات مشورت كننده باشد تا با آگاهي ابعاد گوناگون موضوع را بررسي و او را راهنمايي كند.[۱۷]
۲- در تصميمگيري و پذيرش نظرها از عقل و خرد خود بهره جويد و بدون تفكّر آن را به كار نبندد.
۳- هرگاه به سلامت رأي و خيرخواهي مشاور يقين پيدا كرد، نظر او را بپذيرد و مورد استفاده قرار دهد. زيرا مخالفت با رأي انسان عاقل و خيرخواه هلاكت و پشيماني به بار خواهد آورد.[۱۸]
۴- چون نظرها متفاوت و آراء گوناگون است، اگر نظر مشاور مطابق ميل مشورت كننده نبود، او را به بدخواهي متّهم نكند.[۱۹]
امیداست با سرلوحه قرادادن آنچه که در دین مبین اسلام از سوی نبی مکرم از ایزد منان برای ما به ارمغان رسیده است بتوانیم در خلق حماسه بزرگ و ماندار سال نود دو بتوانیمگامهای رو به جلو در توسعه و آبادانی شهرمان برداریم .
گرد آورنده تهیه و تنظیم سکینه رنجبر سوچلمائی
منابع و ماخذ:
[۱]. ابن منظور، لسان العرب، بي جا، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص ۴۳۴ .
[۲]. قلعهجي، محمد؛ معجم الغة الفقها، رياض، دارالنفائس، ۱۴۰۸ق، ص ۴۳۲.
[۳]. وفور موارد گوناگون در منابع سيره ر.ك به ابن هشام، سيره ابن هشام، تحقيق مصطفي سقّا و ديگران، بيروت، دارالتراث العربي، ۱۹۸۵م، ج ۱، ص ۲۰.
[۴]. السيوطي، الدرالمثور في التفسير بالمأمور، قم، مکتبة المرعشي النجفي، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۹۰.
[۵]. اميرمؤمنان (ع) فرمود: هرکس استبداد رأي ورزد، هلاک مي شود. غررالحکم، ج۵، ص ۱۵۸.
[۶] . قرطبي، ابو عبدالله محمد بن احمد؛ الجامع لاحکامالقرآن، بيروت، مؤسسه التاريخ العربي، ۱۴۰۵ق، ج۱۶، ص ۳۸.
[۷]. آلعمران/۱۵۹«وشاوِرهم فِيالاَمر فَاذا عزَمت فَتوکَّل عَليالله اِنَّ اللهَ يُحب المُتوکِلين» .
[۸]. طباطبايي، محمد حسين؛ الميزان في تفسير القرآن، قم، دار الكتاب الاسلاميه، ۱۳۹۳ق، ج ۱۸، ص۶۳، شوري/ ۳۹- ۳۶.
[۹]. يعقوبي، احمد بن واضح؛ تاريخ يعقوبي، بيروت، دار صادر، بيتا، ج۲، ص ۳۰۶.
[۱۰]. واقدي، پيشين، ج۲، ص ۶۰۷.
[۱۱]. مجلسي، محمد باقر؛ بحار الانوار، ، دار احياء التراث العربي، بيروت، ۱۴۰۳ ق، چاپ سوم، ج ۷۵، ص ۹۸.
[۱۲]. الآمدي، عبدالواحد التميمي؛ غرر الحكم و درر الكلم، موسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۴۰۷.
[۱۳]. مجلسي، بحار الانوار، پيشين، ج ۷۵، ص ۱۰۰.
[۱۴]. همان، ص ۹۹.
[۱۵]. نهج البلاغه، ترجمه شهيدي، نامه ۵۳، ص۳۲۸.
[۱۶]. همان.
[۱۷]. برقي، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن، تحقيق سيد جلال الدين الحسيني، بي جا، دار الکتب الاسلاميه، بي تا، ج۲، ص ۶۰۳.
[۱۸]. مجلسي، پيشين، ص ۱۰۵.
[۱۹]. آمدي، پيشين، ج۲، ص ۱۵۲.


























