مروری بر خاطرات “عباس رویان”خیر نکایی و داوطلب جمعیت هلال احمر/ تصویر
تاریخ انتشار خبر : ۹۸/۰۲/۲۳
هفته هلالاحمر زمان خوبی برای مرور فداکاریها و ازخودگذشتگیهای داوطلبان است؛ همانها که بدون هیچ چشمداشتی به یاری حادثهدیدگان میشتابند و هیچ توقعی هم ندارند.
به گزارش نیکا خبر ، مهندس عباس رویان، خیّر داوطلب اهل شهرستان نکا یکی از همین آدمهاست. او درباره نحوه آشنایی با هلالاحمر میگوید: «علاقهمندی من به هلالاحمر به دوران دبستان برمیگردد. از همان زمان در فعالیتهای مرتبط با این جمعیت شرکت میکردم. در ادامه هم در مقطع راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه با هلالاحمر مأنوس بودم. این ارتباط باعث خوشحالی و غرورم میشد. بعد هم که شاغل شدم، این ارتباط را حفظ کردم.» رویان ادامه میدهد: «سال ۷۸ سیل ویرانگری در نکا آمد. آن زمان من عضو داوطلب هلالاحمر بودم، اما هلالاحمر در نکا شعبه نداشت. در هلالاحمر بهشهر عضو شده بودم و فعالیتم را ادامه میدادم. یادم میآید که از ساری و بهشهر با چند نانوایی برای پخت نان هماهنگ کردیم و توانستیم تانکر آب به سیلزدگان برسانیم و به اندازه توان خودمان کمک کردیم.» این خیّر داوطلب میگوید: «بعد از این ماجرا علاقهمند شدیم که شعبه هلالاحمر را در شهر خودمان راه بیندازیم. فعالیتهایی که داشتیم مسئولان را مجاب کرد و به جمعیت استان درخواست دادیم و شعبه نکا تشکیل شد.»
ماجرای پیرزن فداکار
رویان اضافه میکند: «بعد از این فعالیتها، عضو شورای اجرایی شدم و مجمع خیّرین را تشکیل دادم. من عضو هیأتمدیره خانه صنعتومعدن مازندران و رئیس خانه کارآفرینانام. کمکم به این نتیجه رسیدم که دوستان، همکاران و صنعتگران را با هلالاحمر آشنا کنم. خوشبختانه فعالیتهای خوبی انجام شد و یکی از تولیدکنندگان ما از دل مجمع خیرین، پایگاه امدادی در شهرستان احداث کرد.» او در پایان ضمن تبریک هفته هلالاحمر میگوید: «افتخار میکنم که سهم ناچیزی در خدمترسانی به مردم دارم.
تمام لحظاتی که با هلالاحمر همکاری داوطلبانه میکنم، برایم خاطره است. یادم میآید که چند روز بعد از آبگرفتگیهای سیل اخیر به یکی از روستاهای استان رفتیم تا اقلامی را که برای منازل تهیه کرده بودیم به حادثهدیدگان برسانیم. پیرزنی را دیدم که میگفت اینها را به دیگرانی که نیازمندترند و در خوزستان، لرستان و گلستاناند بدهید. این پیرزن خودش نیازمند بود، اما در این وضع هم به فکر هموطنانش بود. خیلی خوشحالم که مردم ما اینقدر بزرگ فکر میکنند.»